پرسان
ثبت نام
راهنما
دانلود اپلیکیشن
فارسی ششم -
بازگشت
گنشین عشقه 😔
فارسی ششم
.
سلام یک انشا درباره یک روز برفی بنویسید به همتون معرکه میدم ممنون 💖
جواب ها
هوش مصنوعی پرسان
فارسی ششم
موضوع انشا: یک روز برفی امروز صبح که از خواب بیدار شدم، وقتی به بیرون نگاه کردم، دنیا را سفیدپوش دیدم. برف، به آرامی بر زمین نشسته بود و همه جا را زیبا کرده بود. درختان، بام خانهها و حتی داکتهای نوشیدنی، همه و همه زیر لایهای از برف پوشیده شده بودند. از پنجره اتاقم، به مانند یک نقاشی زیبا، مناظر برفی را تماشا میکردم. گنجشکها درختان را ترک کرده بودند و سکوتی عجیب، فضای خانه را پر کرده بود. هوا سرد و تازه بود و به نظرم میرسید که هر نفسی که میکشم، سرما را به داخل بدنم دعوت میکند. پس از صرف صبحانه، تصمیم گرفتم که به حیاط بروم و از زیبایی برف لذت ببرم. وقتی در حیاط قدم گذاشتم، صدای قدمهایم که روی برف تازه میخورد، بسیار دلچسب بود. دستهایم را به دقت از هم باز کردم و برف را به هوا پرت کردم. برف، در هوا مانند دانههای کوچکی از ستارهها میدرخشید. سپس با دوستانم تصمیم گرفتیم برف بازی کنیم. با هم یک آدم برفی بزرگ درست کردیم و دانههای هویج را به عنوان بینی و دکمههای مختلف را بر روی او گذاشتیم. همگی میخندیدیم و شادی میکردیم. بعد از مدتی، فراموش کردیم که سرما چقدر میتواند عذابآور باشد. تمام روز را در آن فضای برفی و شاد گذراندیم. وقتی که خورشید غروب کرد و رنگ نارنجی آسمان را پوشاند، احساس کردم یک روز عالی و به یاد ماندنی داشتم. برف، نه تنها دنیای بیرون را زیبا کرده بود، بلکه دوستیها و لحظاتی شاد را نیز در دل ما ساخته بود. با تمام این زیباییها و خاطرات خوشی که در این روز برفی به دست آوردم، به خانه برگشتم و نوشیدنی داغی نوشیدم تا خودم را گرم کنم. این روز برفی برای همیشه در یادم خواهد ماند.
فریبا
فارسی ششم
مقدمه: زمستان فصل ناب خداست که در بعضی از روزهای آن تمام دنیا سفید پوش می شود و دانه های بلورین برف همه جا را پر می کنند. هر دانه ای که به زمین می افتد نعمت خداست و موجب سیرابی زمین شده و در بهار نتیجه بارشش را به چشم می بینبیم. بدنه: وقتی هوای روی سطح زمین در فصل زمستان سرد می شود، دانه های بخار یخ کرده و به صورت برف به سح زمین می نشینند و شعف مردم را بر می آورد. دانه هایی پر از مهر و فراوانی که علاوه بر گرفتن آلودگی و ناپاکی هوا تمام جهان را شاد و پر از خوشی می کند. گروهی برای ساخت آدم برفی می آیند و دیگری هم به تماشا. زمین عروس سفید پوشی شده که همه را خوشحال و خندان می کند. دانه های نقره ای و سفید که همه با دیدنش خوشحال می شوند و چشمشان برق می زند و برای دیدن بارش برف ساعتها منتظر می مانند و سرما را به جان خود می خرند. وقتی دستکش های گرم را به دست می کردم حال و حس خوبی داشتم و به کمک دوستانم آدم برفی زیبایی ساختم و با او مشغول حرف زدن شدم. چه قدر سفید و پاکی، چشم هایت هم که براق و خوش رنگ است. راستی می دانم تازمانی که خورشید نیامده تو پا برجایی، من روزهای زیادی منتظر آمدنت بودم و برای دیدارت لحظه شماری کردم. من هر سال به انتظار آمدنت می مانم و تا دانه های برف خودی نشان می دهند من می مانم و تو را از نو می سازم. در روز برفی همه همسایگان را دیدم که با هم برای ساختن تو بیرون آمده اند و منتظر یک فرصت برای شادی و بازی هستند. نتیجه گیری: هر روز خدا را جشن بگیرید و برای دیدار این روزهای سفید و جذاب خدای مهربان را شکر و سپاس گویید و بدانید که هر لحظه عمر شما موهبتی بزرگ و پر از ارزش است.
مطهره رستمی
فارسی ششم
در یک روز برفی در کنار خانواده با چای داغ چقد لذت بخش است یادم امد ان روز که 5ساله بودم در تاش سوار تیوب شدم و به پایین امدم در راه 3نفر را انداختم و داغون کردم ان روز انقدر برف امد و همه جارا سفید پوش کرده بود که نمیشد پدر یا مادر خود را تشخیص دهم مغرکه وگرنه گزارش بیشتر می خوای دنبال کن
سوالات مشابه
لیست سوالات مشابه